حجاب، با وجود اهمیّت بسیارش، در اسلام اصالت ندارد؛ بلکه امر اصیل، عفاف و خودکنترلی است؛ زیرا اگر عفاف نباشد حجاب نیز کارکرد خود را از دست خواهد داد. نتیجه این پژوهش گویای این است که مهندسیِ تحقّق حجاب در جامعه، مبتنی بر نظریه حریم جنسی است که بر اساس آن، همّت اصلی بر ایجاد حریم حداکثری بین دو جنسِ زن و مرد، در تمامیِ ساحتهای زندگی میباشد که در هر ساحتی حریمی متناسب با آن و براساس اقتضاء و واقعیتهای زندگیِ بشری تعریف میشود که حجاب شرعی یکی از همین حریمها برای ساحتِ تعاملات اجتماعی در فضای اختلاط است. خدای متعال در این سیر نزول، نظام هنجاریای را شکل میدهد که ازجمله مهمترین شاخصههایش، ارزش بودنِ ارتباطِ حداقلی با جنس مخالف بهعنوان یک گزاره ایدهآل است و حجاب در این ساختار هنجاری، تنها قطعهای از پازل است و خودِ آن محوریت ندارد. عقبه این ساختار هنجاری مبتنی بر تحکیم روحیه عفّتمئابی است. التزام عملی به این ساختارِ هنجاری باید از طبقه حاکم بر جامعه شروع شود تا سایر اقشار مردم نیز خود را ملتزم بدانند و رویکرد آن کاملاً فرهنگی و بهدور از تنشهای امنیتی باشد و در مدلِ مهندسی اسلام در امر حجاب، مردان بهعنوان سرپرست خانوادهها مسئول مدیریّت و نظارت بر این مهم هستند.