الگو بودن پیامبر| برای بشریت و همچنین حجیت گفتار و کردار و تقریر آن حضرت با سحر شدن او طبق بعضی از روایات توسط لبید بن اعصم یهودی، ناسازگار است. جریان سحرالنبی از طریق برخی از روایات، به مباحث تفسیری وارد شده است. اندیشمندان مسلمان براساس دیدگاههای مختلف فکری مذهبی و با توجه به منابع و مبانی دینشناسی، نظرهای گوناگونی درباره مسحوریت یا عدم تأثیر سحر بر حضرت ارائه کردهاند. مفسران نیز هرکدام براساس مبانی معرفتی خود، با این موضوع برخورد نمودهاند. در میان مفسران اهلسنت دو دیدگاه درباره سحرالنبی وجود دارد؛ دیدگاهی که همانند اکثرِ مفسران شیعه، سحرالنبی را مخالف قرآن و عصمت دانسته و روایات یاد شده را مطرود میداند و دیدگاهی که تأثیر سحر بر پیامبر| را میپذیرد. در نقد دیدگاه دوم باید گفت: اثبات سحر شدن پیامبر| بنابر دلایلی چون موافقت آن با سخن کفار و مخالفت قرآن با آن از یکسو و ضعف سندی روایات از سوی دیگر و همچنین منافات سحرالنبی با عصمت پیامبر| و نزول مکی بودن معوذتین، نادرست است. بدین جهت تفصیل قائلین به تفصیل سحر بین جسم و روح پیامبر| و تأثیر سحر بر بدن آن حضرت نیز قابل قبول نیست.