یکی از آیات پر ابهام نزد مفسران، آیه ۱۰۲ بقره است. در این آیه چند اختلاف مانند مکان بابل، نزول هاروت و ماروت، چگونگی سحر و مراد از شیاطین قابل ملاحظه است. آنچه امید به پاسخگویی به این ابهامها را تقویت میکند واژه «بابِل» است که کمک زیادی در حل این اختلافات دارد. نام «بابل» تنها یکبار در قرآن آمده است. در این مقاله از نقطه نظر توجه مردم به سحر که مهمترین موضوع بهکار رفته در آیه است، به وقایع این شهر و پایان آن مینگرد تا بتواند از طریق شناخت بیشتر بابل به بررسی تاثیرهای آن در تفسیر آیه بپردازد. این تاثیرها در دو جهت بررسی میشود؛ یکی اینکه با تبیین عاقبت سحرکنندگان، به بررسی ارتباط بین سحر و اتفاقهای پیشآمده در بابل میپردازد و دیگر اینکه کنکاشی در پاسخگویی به اختلافهای تفسیری دارد.